loading...
گوناگون
1


دیجی مفت
تبلیغات

مدیر بازدید : 168 سه شنبه 04 تیر 1392 نظرات (0)
مدادرنگي ها مشغول بودند، به جز مداد سفيد، هيچ کس به او کار نمي داد، همه مي گفتند تو به هيچ دردي نمي خوري. يک شب که مدادرنگي ها، تو سياهي کاغذ گم شده بودند مداد سفيد تا صبح کار کرد، ماه کشيد، مهتاب کشيد و آن قدر ستاره کشيد که کوچک و کوچک تر شد. صبح توي جعبه مداد رنگي جاي خالي او با هيچ رنگي پر نشد.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات


درباره ما
این وبسایت در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی ایرانی ثبت شده و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. توجه:برای کاربرانی که مطالب برای سایت ارسال کنند شارژایرانسل 2000تومانی داده میشود.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرتون درمورداین سایت چیه
    کدهای اختصاصی