شاعري نزد طبيبي رفت و گفت: چندي است که احساس سنگيني مي کنم، مانند آن که چيزي روي دلم مانده باشد. طبيب پرسيد: تازگي شعري ساخته اي که براي کسي نخوانده باشي؟ گفت: بله. گفت: بخوان.
شاعر قصيده مطولي خواند. در آخر طبيب گفت: گمان دارم با خواندن اين قصيده شفا يافته باشي.
براي نمايش ادامه اين مطلب بايد عضو شويد !
اگر قبلا ثبت نام کرديد ميتوانيد از فرم زير وارد شويد و مطلب رو مشاهده نماييد !